اطلاعیه
بسته ویژه راهیان نور
کیف ویژه راهیان نور ( طرح لباس خاکی)

جديدترين محصولات
منو اصلي
خبرنامه
جهت عضويت درسيستم اطلاع رساني سايت ايميل خود را وارد كنيد.
پس از ارسال، ایمیلی براي شما فرستاده می شود ، که شما باید روی لینکی که در ایمیل هست کلیک کنید تا عضویت شما تایید گردد .
خاكريز

رفته بودیم جنازه شهدا را بکشیم عقب. از موانع که گذشتیم رسیدیم به اولین شهید.

حاج مهدی گفت : «این رو ول کنید، بریم جلوتر.»

 چند تا از شهدا را برگرداندیم عقب که دشمن متوجه شد و شروع کرد به تیراندازی.

 مجبور شدیم برگردیم عقب.

 بعدا فهمیدیم آن جنازه اول برادر حاج مهدی بوده.

توصيه مي شود ...

مثل من و تو ، زندگی شهید احمد کاظمی مثل من و تو ، زندگی شهید احمد کاظمی


۱ جلد كتاب
۲۱,۰۰۰ ريال
پديد آورنده : یحیی نیازی
انتشارات : روايت فتح
[ بازديد : ۷۱۷۵ بار ]

روایت کوتاه زندگی یک سردار از آسمان صاف و سرمای استخوان‌سوز زمستان آغاز می‌شود، از زمانی که پدر، صبح‌ها داخل حیاط اذان می‌گفت تا خانواده برای نماز از خواب بیدار شوند. پایان هم سقوط هواپیما در حومه ارومیه است و آرام گرفتن مردی به نام «احمد کاظمی». میان این دو، زندگی او روایت می‌شود، از سال‌های مدرسه تا سال‌های جنگ و دفاع از وطن. از همان زمانی که در سال 1337 در خانه‌ای منظم و مذهبی در کوچه ملاصدرای نجف‌آباد به دنیا آمد. او از هفت سالگی با پدر و برادرهایش به نجاری می‌رفت. پدر که پا به سن گذاشت، رفت پی قالیبافی و فرش‌فروشی، برادرش هم نجاری را کنار گذاشت و به ذوب آهن اصفهان رفت. مغازه و کارهای نجاری یک جا به دوش احمد افتاد که فقط دوازده-سیزده ساله بود، اما به‌تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت. «مثل من و تو»، روایتی کوتاه از زندگی شهید احمد کاظمی است. در این روایت کوتاه می‌توان او را در روزهای انقلاب مشاهده کرد که با دانش‌آموزان هنرستان پاسارگاد، عکس‌های شاه را از روی دیوارها پایین می‌کشد، همراه دوستانش در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کند، کتک می‌خورد و شکنجه می‌شود. در این کتاب می‌توان با روزهای زندگی او همراه شد و تا سال‌های آغاز دفاع مقدس پیش رفت: «احمد به روستاهای دور و بر دیواندره سرکشی می‌کرد که در یک درگیری چند ساعته با گروهک‌های کومله و دموکرات در محاصره افتاد. پای راستش تیر خورد و مجبور شد به عقب برگردد. بیست روزی در بیمارستان مصطفی خمینی تهران بستری بود. هنوز با عصا راه می‌رفت که راهی کردستان شد.» این روزها تا عملیات فاو و تا پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل توسط ایران ادامه می‌یابد. اما این کتاب، در فصل سوم به پس از جنگ نیز می‌پردازد، به دورانی که صدام از ضد انقلاب‌ها در شمال غرب حمایت می‌کرد، اما باز هم افرادی مانند شهید کاظمی، مراقب اوضاع بودند. در این فصل به ویژگی‌های او بین اعضای خانواده هم اشاره می‌شود: «احمد آن قدر حواسش به خانه و زندگی بود که تا می‌رسید با اولین نگاه تغییرات کوچک را هم پی می‌برد. حتا متوجه جابه‌جا شدن گلدان‌ها می‌شد. بیشتر جمعه‌ها با خانواده بود. احمد به زیارت عاشورا و قرآن خواندن خیلی علاقه داشت. صبح جمعه بعد از نماز، چهار نفری سوره‌ی جمعه را می‌خواندند. بعد هم احمد می‌رفت سراغ باغچه، آشپزی می‌کرد.» «مثل من و تو»، دومین جلد از مجموعه کتاب‌های سرداران است که روایتی کوتاه از زندگی

امتياز :